مردمِ دیده (Pupil)

گاهنوشت های زهیر از انسان ، طبیعت و محیط

مردمِ دیده (Pupil)

گاهنوشت های زهیر از انسان ، طبیعت و محیط

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب در بهمن ۱۳۹۲ ثبت شده است

حدود یک سال و نیم پیش فرصتی دست داد تا در دوره ای کوتاه مدت در استرالیا عازم این کشور شوم . مقاله زیر سفرنامه معماری ای از این اقامت است که در نشریه همشهری معماری شماره 20 در پاییز 91 به چاپ رسید که در وبلاگم منتشر می کنم.

سفرنامه­ استرالیا – معماری در جوار آب

نوشته پیش رو یادداشتهای نوشتاری و بصری یک دانشجوی معماری است که در جریان یک دوره آموزشی کوتاه مدت در یکی از دانشگاه های کشور استرالیا نگاهی گذارا به چند شهر عمده این کشور داشته است.

از نوستالژی دکتر ارنست تا اپرای سیدنی

برای بسیاری از ایرانیان، کارتون محبوب خانواده دکتر ارنست[i] روایتگر داستان سفر خانواده ای به کشور استرالیا بود که در جزیره ای نزدیک این کشور دچار حادثه شده و ناچار به سکونت در طبیعت وحشی استرالیا می گردند. این پویانمایی، برداشت کم و بیش شخصی یک شرکت پویانمایی ژاپنی از یک داستان سوئیسی در اوایل دهه 80 میلادی است که البته مناسب طبع جستجوگر ژاپن تدوین گردیده است. داستان زندگی خانواده و دست و پنجه نرم کردن آنها با محیط جدید، روایت فشرده ای از تاریخ سکونت بشر است که یادآور انسان در دوره شکار، دام و کشاورزی است. یافتن قابلیت های محیط، فراهم کردن سرپناه، بنا کردن پناهگاه و بالاخره ساختن خانه­ی درختی مراحل گوناگونی از سکناگزینی این خانواده را به تصویر می­کشد که برای مسافر قاره اقیانوسیه پیش درآمد پرطنینی است. برای بسیاری کماکان تصویر زندگی در استرالیا مملو از چنین در هم آمیختگی با طبیعت و حیات وحش است که البته کما بیش در معماری و شهرسازی این کشور نیز متبلور شده است.

تصویر 1  پویانمایی دکتر ارنست به کارگردانی یوشیو کورودا. کورودا همچنین کارگردان مجموعه دیگری است که با عنوان داستانهای بَنر سنجاب خاکستری می باشد که در دهه شصت در سیمای ایران پخش می­شد و آنجا نیز ماجرای مواجهه یک سنجاب با محیط انسانی و تجربه زندگی در یک بستر جدید به تصویر کشیده شده است. (منبع عکس http://www.animenewsnetwork.com/encyclopedia/anime.php?id=440)

نمای دیگر تصویر ذهنی از استرالیا را شاید بتوان بنای معروف اپرای سیدنی دانست. یکی از بناهای شاخص معماری در قرن بیستم که البته کم و بیش داستان ساخته شدنش با دشواریها و چالشهای خانواده دکتر ارنست شباهتهایی دارد. جایگاه اپرای سیدنی تا آنجاست که می توان آن را نماد کشور استرالیا دانست که در سال 2007 به ثبت میراث جهانی یونسکو درآمد و البته پربازدیدترین بنا در استرالیا با بیش از هفت میلیون نفر بازدید کننده در سال است.

پایتخت کوچک:  جدال میان شرق و غرب قاره

استرالیا تشکیل شده از شش ایالت است که به صورت مستقل و مشترک المنافع اداره می شوند. مرکز ایالت شمالی شهر داروین، ایالت غربی شهر پرث، ایالت جنوبی شهر آدلاید، ایالت کواینزلند در شمال شرقی شهر بریسبِین، ایالت نیوساوث ویلز در شرق شهر سیدنی، ایالت ویکتوریا در جنوب شرقی شهر ملبورن و جزیره  تاسمانیا در جنوب شهر هوبارت می باشند. تاریخ استرالیا اگرچه به 42000 هزار سال پیش باز می گردد اما در قرن هفدهم بود که حضور ملوانان انگلیسی و هلندی پای استعمار را به این سرزمین باز نمود. در نظر گرفتن سرزمینهای شمالی استرالیا به عنوان تبعیدگاه زندانیان انگلیسی و کشتار بومیان استرالیا، نفی بلد و جداسازی کودکان بومیان از خانواده هایشان در 150 سال پس از سکونت انگلیسی ها از اهم رخدادهای شکل­گیری تاریخی استرالیا است. اهمیت این تنش میان بومیان و مهاجران تا آنجاست که خواسته وناخواسته در معماری این کشور و حتی طراحی برخی میادین شهری آن دیده می شود.  در این میان دو شهر سیدنی و ملبورن رقیب های سنتی کسب عنوان پایتختی قاره جدید بودند که حاصل آن به پایتختی شهری میان این دو با نام کانبرا گردید که جمعیت و اندازه ای در حدود شهر یزد در ایران را داراست. طراحی هسته اصلی شهر آن توسط والتر برلی گریفین معمار امریکایی قرن بیستم و از شاگردان فرانک لوید رایت صورت گرفت که تحت تاثیر جنبش باغشهرها بود. گریفینز اگرچه نتوانست طراحی اصلی خویش را در شهرسازی کانبرا به سبب مخالفتهای دیوان­سالارانه  مسئولین شهری  و مقتضیات سیاسی به انجام رساند اما همچنان بیش از دو دهه در استرالیا به معماری و طراحی شهری مشغول بود.

تصویر 2 چشم انداز شهر کانبرا. طراحی دفتر گریفنیز. این طرح که توسط ماریون ماهانی همسر گریفین که در دفتر رایت کار می کرد برای ارایه به مسئولین شهری کانبرا پرزانته و راندو شد. تصویر از ارشیو کتابخانه ملی استرالیا، کانبرا

کانبرا شهری است که در میان طبیعتی که البته آنچنان هم طبیعی نیست. از این لحاظ می توان طراحی شهری آن را ارزشمند تلقی نمود چون غلبه طبیعت بر شهر کاملا محسوس است. عمده ساختمانهای عمومی، خانه های ویلایی در میان پوشش های گیاهی مخفی شده اند. شهر دارای مرکزی با تراکم بالاست که محل فعالیتهای تجاری است و خارج از آن به سختی می توان مایحتاج زندگی را فراهم کرد.

شهرکهای مسکونی جدیدی نیز در اطراف آن قرار دارند که الگوی کلاسیک تراکم متوسط 4 تا 8 طبقه با مراکز تجاری در میانه آنها را دارا هستند. کماکان شهر طراحی شده گریفین از جهت حفظ طبیعت و درهم تنیدگی آن با طبیعت اطرافش قابل ملاحظه است و اگر قدری احساس گمگشتگی به خاطر مسیرهای مدور و دوربرگردنهای متعدد آن را بتوان نادیده گرفت رویهم رفته طرح ریزی قسمت اصلی شهر، خوانا، ساده و البته آمیخته با عناصر طبیعی پیرامونش نظیر تپه ها، درختان و رودخانه ها و دریاچه مصنوعی میان شهر است. قرارگیری ساختمانهای اداری و موزه­ها در میان مرکز و حومه شهر تعریف نشانه های شهری نظیر ساختمان مجلس، موزه جنگ و گره های فعالیتی نظیر مراکز خرید، دانشگاه ملی استرالیا باعث شکل­گیری منظر شهری کم و بیش خوانایی گردیده است که در میان منظر طبیعی کانبرا استتار شده است.

از ساختمان مجلس تا موزه جنگ

یکی از نمادین­ ترین محورها در شهر کانبرا محور میان ساختمان مجلس تا بنای یادبود و موزه جنگ است. ساختمان مجلس، مجموعه ای گسترده با 33 هکتار وسعت و بیش از 5000 نفر کارمند و نماینده است که نسبت به ساختمان­های کم و بیش پراکنده دولت در محدوده ای دورتر از آن و البته کم جلوه تر، به وضوح بیانگر اهمیت جایگاه مجلس در نگاه ساکنان و سیاستگذاران و طراحان می باشد. بنای آن که در سال 1988 میلادی ساخته شد، یادآور مثال مشهور فرانک لوید رایت درباره نسبت خانه و تپه است. ساختمان مجلس به گونه ای در تپه فرورفته است که بخشی از  منظر آن به حساب می آید. همین آمیختگی آن با منظر طبیعی امکان آن را ایجاد نموده است که حضور آزادانه مردم در مجلس به حضوری دلنواز بر ساختمان مجلس بدل شود و مردم به راحتی بتوانند بر سقف مجلس قدم زنند و از فراز آن منظر شهر کانبرا و البته محور مهم شهری به سوی بنای یادبود جنگ را ملاحظه کنند.  همچنین چشم انداز موزه و یادمان جنگ همواره برای سیاستمداران اسباب یادآوری جانهایی است که برای کشور فدا شده اند. طراح این بنا شرکتی متشکل از سه معماری امریکایی، ایتالیایی و استرالیایی بود[3] که در جریان مسابقه ای در سال 1978 برنده طرح اول برای ساختمان مجلس شدند و حدود 10 سال بعد این ساختمان بازگشایی شد.

تصویر 3 نقشه ذهنی نگارنده از شهر کانبرا (سمت راست). کروکی دست آزاد از ساختمان مجلس جدید و نمای ورودی آن. (منبع : نگارنده، سمت چپ) پرچم 12 در 6 متری کشور استرالیا در بام ساختمان و محل اتصال میان مجلس نمایندگان و مجلس سنا در ارتفاع 81 متری از سایر ویژگیهای این بناست.

اندورن ساختمان مجلس هم به نوبه خویش به روشنی حکایتگر شیوه قانونگذاری کشور است. قرارگیری مجالس نمایندگان و سنا در دو بال اطراف مجلس و اتاقهای ملاقاتهای عمومی و محل کار نمایندگان، همگی به ظرافت و دقت، ساختمان مجلس را به بنایی فاخر بدل نموده است. برای دریافتن هویت مکانی آن لازم نیست حتما بدانید که مثلا رنگ یشمی سنگهای سرسرای ورودی نماد رنگ برگهای اکالیپتوس است که گیاه بومی استرالیا است و یا اینکه سنگفرش حیاط ورودی نشانگر ترکیب­بندیهای هنر بومیان استرالیا است، بلکه همین قدر کفایت می کند که آثار مختلف فرهنگی از ملیله دوزی تا خراطی را در راهروها و سرسراهای مختلف مجلس می توانید ملاحظه کنید. رویهم رفته حضور مردم در مناسبتها از قشرها و سنین مختلف و ارایه تورهای گشت و گذار در مجلس از ویژگیهای جذاب این ساختمان است.

از ساختمان مجلس تا بنای یادبود و موزه جنگ و موزه مردمسالاری چشم انداز وسیعی از منظر طبیعی وجود دارد که در آن یادمانه هایی از بومیان استرالیا قرار گرفته است. دولت استرالیا به روشهای گوناگونی تلاش داشته تا عذرخواهی سیاسی، اقتصادی از بومیان استرالیا داشته باشد و این امر در معماری منظر و البته اختصاص بخش هایی از تمام موزه ها به فرهنگ بومیان البته با شیوه ای کم و بیش محافظه کارانه بروز یافته است.

تصویر 4 نمایی از محور 4 کیلومتری میان یادواره جنگ و مجلس (سمت راست). حیاط ورودی موزه و یادواره جنگ (سمت چپ). عکسها از نگارنده.

تصویر 5 گوشه ای از روایت جنگ در موزه به همراه مشارکت فعال کودکان و اولیای آنها. موزه جنگ، کانبرا. عکس از نگارنده

دانشگاه ملی استرالیا، مشهورترین دانشگاه استرالیاست و محدوده وسیعی از قسمت مرکزی شهر تا حومه شهری با نام آکتون را در بر می گیرد. ساختمان های دانشگاه هر یک با توجه به سال ساخت و طراحان آنها و بعضا رشته های دربرگیرنده، معماریهای بسیار متفاوتی از نظر شکل، فرم و مصالح دارند. فارغ از خصوصیات فردی ساختمان­ها، مهمترین خصیصه دانشگاه از بعد طراحی امیختگی آن با بافت شهری است به گونه ای که دشوار می توان مرز شهر و دانشگاه را از یکدیگر تفکیک نمود و همچنین حضور پررنگ عناصر طبیعی و فضاهای سبز نیز از دیگر ویژگیهای این دانشگاه با بیش از 14 هزار دانشجو و  مساحتی در حدود 145 هکتار را دربر دارد و بسیاری از دفاتر معماری مشهور استرالیا در طراحی آن سهیم بوده اند.

تصویر 6  نقشه دانشگاه ملی استرالیا ANU . ساختمانهای گوناگون و درهم تنیدگی سایت دانشگاه با بافت و منظر شهری. محدوده های سبزرنگ در پلان مربوط به دانشگاه و بلوکهای سفید رنگ مربوط به شهر هستند. ( تصاویر از نگارنده. نقشه از سایت دانشگاه)

 

 

 ملبورن شهری در جستجوی طلا

موزه ملبورن

تصویر 7 ملبورن کلانشهری با تعلقات گوناگون. ایده های مرتبط با شهر ملبورن.موزه ملبورن . عکس از نگارنده

رونق شهر ملبورن حاصل اکتشافات طلا در اواخر قرن نوزدهم است و توسعه شهری آن مدیون اقتصاد آن دوران است.  وجود یک شبکه شهری متعامد در مرکز آن بیشتر یادآور تجربه­های شهرسازی مدرن قرن بیستمی است که به مدد وجود رودخانه یارا در جنوب آن قدری متنوع شده است. یکی از ویژگیهای کم و بیش رایج در مراکز شهری استرالیا ساخت موزه­ های مختلف و فضاهای نمایشگاهی در کنار ساحل رودخانه­ ها و دریاچه­ ها است که در کنار پردیسها و مراکز شهری ساحلی بر سرزندگی شهر می افزاید. ملبورن نیز از این قاعده مستثنی نیست و قرارگیری مرکز نمایشگاهی در کنار رودخانه یارا حاصل کار دو تیم طراحی وودز بیگوت و ان.اچ.آرکیتکز[4] است که در سال 2009 به پایان رسیده است. همچنین از سایر موزه­ های قابل توجه شهر ملبورن می توان به موزه ملبورن ساخته شده در سال 2001 توسط دفتر معماری دنتون مارشال اشاره نمود. این موزه علمی تاکید بسیاری بر یادگیری و آموزش دارد و تجربه بازدید از آن حوزه های مختلفی از علم نظیر تاریخ، جغرافیا، زیست­ شناسی، روانشناسی را در برمی گیرد.

تصویر 8 موزه ملبورن. طراح : دنتون مارشال. گالری جنگل که در آن بخشی از زیست اقلیم جنگلهای حاره ای و استوایی ایجاد شده است(سمت راست) ورودی موزه (سمت چپ).تصاویر از نگارنده.

بافت شهری متراکم میانی ملبورن امکان خوبی برای حمل و نقل کارآمد شهری را فراهم نموده است و قطار، اتوبوس و اتوبوسهای برقی بخش عمده ای از آمد و شد شهری را به عهده دارند. برای بهبود اتصال  بافت شطرنجی مرکزی شهر ملبورن به رودخانه یارا، در سال 1997 مسابقه­ی معماری برگزار شد و طرحی جنجالی در مجاورت قدیمی ترین کلیسای جامع سنت پاول در زمینی به مساحت 2/3 هکتار انتخاب گردید که برنده­ آن کنسرسیومی متشکل از دفتر معماری لَب و دفتر معماری اسمارت بیتز گردید.

تصویر 9 نمایی از جداره میدان فدریشن ، ملبورن. یکی از ساختمانهای مجموعه فرهنگی . عکس از نگارنده

تضاد جدی فرمهای تیزه دار واسازانه آن با کلیسا و قدیمترین ایستگاه قطار شهری ملبورن – ایستگاه فیلندرز- گویا اسباب اعتراضات گسترده مردمی برای حفظ میراث تاریخی این نقطه از شهر بوده که نهایتا باعث تسطیح برخی از سطوح بیرونی احجام این مرکز هنری و نمایشی همانگونه که تصویر بالا مشاهده می شود گردیده است. میدان جدید طراحی شده با نام میدان "فدریشن"  در سال 2011 بیش از 9 میلیون بازدید کننده داشته و واشدگاهی مناسب برای مکث در حاشیه رودخانه فراهم آورده است.

 

تصویر 10 ملبورن و تضاد لایه ها. تنش های سطوح مختلف فرمی را می توان در جای جای ملبورن یافت. دیلون کومبومری معمار استرالیایی دغدغه کیستی انسان استرالیایی را دغدغه ای اساسی در معماری استرالیا می داند.در چنین تعلیقی میان معماری ویکتوریایی انگلستان تا معماری سبک بین المللی و البته تاثیرات نگرش بومیان استرالیا به محیط پیرامون در آن نقش دارند.  یکی از ساختمانهای دانشگاه ملبورن  (عکس از نگارنده)

 

 

تصویر 11 نمایی از آنسوی ساحل و زیر پل هاربربریج که در آن اپرای سیدنی نیز دیده می شود. عکس از نگارنده

 سیدنی، میراث یورون اتزون

شهر سیدنی همواره پیشانی مهمی برای کشور استرالیا محسوب گردیده است. منظر طبیعی شهر و ساحل پرطرفدار آن نیروهای پرقدرتی در شکل­ دهی معماری آن بوده­ اند. سفر نگارنده در سیدنی از کنار ایستگاه قطار مرکزی شهر آغاز شد و در خیابان جرج که مستقیم به سوی خلیج کوچک سیدنی روانه می شود و سیر در این خیابان به آرامی انسان را از محیط صنعتی ایستگاه راه آهن و ساختمانهای مرکزی شهر به دماغه­ ای می رساند که در یک سوی پل فلزی عظیم هاربربریج با دهانه 1149 متری و ارتفاع 134 متری بوده و در سوی دیگر بنای معروف اپرای سیدنی که هر دو از نشانه های شهری مهم شهر و البته کشور می باشند. معماری شهر اگرچه شکل و شمایلی حاکی از خطوط دقیق و نماهایی همچون بسیاری از کلانشهرهای بزرگ جهان دارد اما با نزدیک شدن به ساحل می توان به وضوح اثر توجه به منظر طبیعی آب را در جهت گیری ساختمان­ها، فرمهای منحنی یافت.

تصویر 12 گذار از بافت درون شهری به حاشیه ساحل ، سیدنی ، تصاویر از نگارنده

تصویر 13 نمای اپرای سیدنی از ساحل هاربربریج. عکس از نگارنده

تصویر 14 طرح ارایه شده اوتزون برای اجرای پوسته ها به صورت برش هایی از یک پوسته تخم مرغی نیز با دشواری اجرای یکپارچه مواجه بود. عکس از آرشیو اهدایی اپرای سیدنی

در این میان شاید داستان ساختمان اپرای سیدنی بی شباهت به بنای میدان آزادی تهران نباشد. طرحی که میان بسیاری از طرحهای ارایه شده در سال 1957 با دست گذاشتن ارو سارینن معمار مشهور فنلاندی به عنوان یکی از داوران، انتخاب شد و یکی از طولانی ترین پروژه های ساختمانی قرن را رقم زد. دیدن داستان ساخته شدن اپرای سیدنی در حین بازدید از بنا بوسیله ویدئو پروژکتور  توسط راهنمایان یکی از جذبه های بازدید از ساختمان آن بود. داستان معمار 39 ساله دانمارکی -که به نظر برخی،  ایده هایش از زمان خویش جلوتر بودند و به نظر بعضی دیگر از منطق ساختمانی تهی - از همان هنگام فاز اجرایی طراحی آن دچار مشکل شد.

با نزدیک شدن به ساختمان اپرا بیننده تحت تاثیر فرمهای پویای آن و جهت گیری معنادار آن به سمت دریا می گردد و اینجاست که داستان ساختمان این بنا باعث کنجکاوی بازدیدکنندگان می گردد. حکایت دشواریهای این پروژه و پایان تراژیک آن ای بسا نقیبی بر جامعه معماران است که عنایت نداشتن به دشواریهای ساخت می تواند بهای گزافی داشته باشد و اگرچه به پایان خوشی برای ساختمان منجر شود الزاما برای معمار چنین نباشد.

 

تصویر 15 نمایی پاناروما از فضای بیرونی و انتظار سالن موسیقی اصلی اپرای سیدنی. تصاویر از نگارنده

  در جریان اجرای ساختمان اپرا، تصور اولیه اجرای پوسته های بتنی و سطح یکپارچه صفحات منحنی طرح اولیه به سبب عدم امکان اجرا منتفی شد تا پس از چهارسال اوتزون شیوه­ اجرایی دیگری برگزیند. به هر تقدیر بنا شد تا از طراحی پوسته ای بنا صرف نظر و آن را به صورت مقاطع متعددی از قوسهای بتنی بسازند. البته این همه دشواریهای طرح نبود و آنقدر چالش میان مقامات محلی و اوتزون بالا گرفت که نهایتا اوتزون از طرح کناره گیری و دفتر خویش را تعطیل و به دانمارک بازگشت. در اینجا کنسرسیومی متشکل از معماران استرالیایی هدایت و تکمیل پروژه را بدست گرفتند و با تکمیل قسمتهای بیرونی ساختمان اپرا به طراحی و اجرای سازه ای درونی برای معماری داخلی آن پرداختند. این گسست البته بوضوح در معماری داخلی اپرای سیدنی هویداست و دو زبان گوناگون در بیرون و درون آن به وجود آورده است که علیرغم قرارگرفتن در یکدیگر حتی به لحاظ کالبدی نیز از هم جدا هستند.

تصویر 16 نماهایی از نحوه قرارگیری مقاطع بتنی بیرونی و سازه داخلی که در عین نزدیکی مستقل از یکدیگیر طراحی شده اند. تصاویر از نگارنده

 

 

این گسستگی البته میان مسئولین شهری و اوتزون تا سالها باقی ماند و اتزون از آن تاریخ هیچگاه پروژه تمام شده خویش را از نزدیک ندید. در تاریخ معماری معاصر چنین رخدادی را شاید بتوان با برخی دیگر از معماریهای ایده آل گرایانه نظیر معماری کلیسای ساگرادا فامیلای[5] آنتونیو گائودی معماری فقید اسپانیایی مقایسه نمود. به هر تقدیر نگاهی ایده ال گرایانه به تکنولوژی و کم عنایتی به منطق ساخت و برنامه ریزی کالبدی آنگونه که رابین بوید[6] معمار و نظریه پرداز استرالیایی اشاره می کند می توانند مخمصه هایی ایجاد کنند حتی داورانی چون ارو سارینن نیز دیگر نباشند تا دشواری آن را ملاحظه کنند.

معماری اپرای سیدنی البته با تمام کش و قوسها و بحرانهای سیاسی­اش توانست به نماد کشور استرالیا بدل شود و البته تاثیر بی بدیلی بر معماری استرالیا بگذارد. بارزترین این تاثیرها نگاه متفاوتی بود که فارغ از دغدغه های فرمی حاکی از عنایت به عناصر طبیعی و در صدر آنها توجه ویژه به منظر آب داشت. این امر را می توان در کارهای معماران مشهور دیگری در استرالیا نظیر گلن میرکات، ریچارد لپلاستریر، پیتر استاچبری[7] مشاهده کرد که همگی سعی در یافتن مقیاسی قابل اجراتر از رویکرد طبیعت­گرای اوتزون خصوصا در معماری مسکونی بودند. اوتزون همچنین به استرالیایی ها اموخت که می توان با طبیعت حتی با زبان جدید معماری همراه شد و دریا را در آغوش گرفت. اینچنین شاید بتوان گفت مهمترین وجه اشتراک اغلب شهرهای اصلی کشور استرالیا همین همنوایی معماری و شهرسازی با آب است که در کانبرا به صورت دریاچه­ای مصنوعی، در ملبورن به صورت رودخانه و در سیدنی چون ساحل دریا تبلور یافته است. شهرهایی که بخش عمده ای از هویت خویش را مدیون همین نگاه حساس به عناصر طبیعی هستند و از طریق آنها نه تنها جداره ­ها و لبه های دلپذیری برای شهروندان و بازدیدکنندگان فراهم می آورند بلکه زبان مشترکی میان معماری، طبیعت و انسان برقرار می کنند. امید است که روزی معماری مناطق ساحلی ایران در شمال و جنوب نیز بتوانند از این تجربه بهره ببرند و اسبابی برای بهبود سیمای شهری آشفته خویش بیابند.

تصویر 17 اپرای سیدنی، نمایی از درون. آنچه بر اهمیت اپرای سیدنی می افزاید نه فقط دید از بیرون به آن است بلکه دیدهایی به طبیعت و محیط اطراف نیز از درون آن نیز هست که در میان خطوط شکل دهنده آن قاب گردیده است. طراحی دست آزاد از نگارنده.

 

 

 

 

 



[1] دانشجوی دکتری معماری و طراحی محیط دانشگاه توکیو

[5]  این بنا کلیسایی است که توسط گائودی در اوایل قرن بیستم بنا نهاده شد و به سبب فوت معمار و پیچیدگی زایدالوصف اجرا و طراحی آن هنوز پس از یک قرن در حال ساخت است.

برای اطلاع بیشتر مراجعه کنید به http://en.wikipedia.org/wiki/Sagrada_Fam%C3%ADlia

 

[6]  Robin Boyd   درکتاب خویش به این موضوع اشاره می کند.

 " The puzzle of architecture" , Robin Boyd, Melbourne University Press (1965)

[7] Glenn Murcutt, Richard Le Plastrier and Peter Stutchbury

برای اطلاعات بیشتر نگاه کنید به

http://www.japantimes.co.jp/text/fs20080624a4.html#.UAaMz47fOAA

 

  • زهیر